2024-03-29T03:16:32Z
https://www.ivj.ir/?_action=export&rf=summon&issue=876
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
اثر عادت دهی گرمایی و محدودیت غذایی اوایل دوره ی رشد بر عملکرد و هورمون های تیروئیدی جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی
مریم
اعلائی
محمد حسین
شهیر
مرتضی
ممویی
سمیه
سالاری
بخش اعظم تولیدات طیور در دنیا به مناطق خشک و گرمسیری اختصاص دارد که این مناطق دارای طول روز بلند و با دمای بیش از 30 درجهی سانتیگراد دارند. بدیهی است که در چنین شرایطی، یکی از مهمترین مشکلات صنعت طیور تنش گرمایی بوده که از یک طرف کاهش تولید و از طرف دیگر افزایش مرگ و میر در گله را در پی خواهد داشت. در این تحقیق تأثیر عادتدهی گرمایی و محدودیت غذایی اوایل دوره بر عملکرد و سطوح هورمونهای تیروئیدی خون جوجههای گوشتی در شرایط تنش گرمایی مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور 300 قطعه جوجهی گوشتی سویهی کاب در 4 تیمار آزمایشی و در قالب مدل آماری به صورت فاکتوریل 2×2 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تیمار و 5 تکرار با 15 پرنده در هر تکرار استفاده شد. تیمارها شامل گروه عادتدهی گرمایی، محدودیت غذایی، عادتدهی گرمایی و محدودیت غذایی و گروه شاهد بودند. عادتدهی گرمایی در روز 3 (در دمای 2±38 درجهی سانتیگراد) و محدودیت غذایی از روز 7 تا 14 (از ساعت 10 تا 17) اعمال شد. در اواسط و اواخر دورهی پرورش (26 و 40 روزگی) سنجش هورمونهای تیروئیدی صورت گرفت. نتایج آزمایش نشان داد عادتدهی گرمایی باعث بهبود افزایش وزن در شرایط تنش گرمایی نسبت به تیمار شاهد میشود (05/0p<). اعمال محدودیت غذایی و عادتدهی گرمایی تأثیر معنیداری بر میزان کاهش مصرف خوراک و بهبود ضریب تبدیل غذایی در هنگام تنش گرمایی نداشت. عادتدهی گرمایی باعث افزایش میزان غلظت T3 و نسبت T3/T4 در 26 روزگی شد (05/0P<). محدودیت خوراک باعث کاهش سطوح T3 و نسبت T3/T4 در 26 روزگی شد و در 40 روزگی سطح T3 خون را افزایش داد (05/0P<). در مجموع، عادتدهی گرمایی در سه روزگی از طریق تغییر در متابولیسم هورمونهای تیروئید باعث بهبود عملکرد جوجههای گوشتی در کل دورهی پرورش شد.
تنش گرمایی
محدودیت غذایی
عادت دهی گرمایی
هورمون های تیروئیدی
جوجه ی گوشتی
2014
05
01
5
12
https://www.ivj.ir/article_5256_3183c930ddecc1f40c6a46c874962b17.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
اثر شیر سویا بر تغییرات هیستومورفومتریک مخچه ناشی از برداشت تخمدان در موش های صحرایی نوزاد
مینا
تجلی
مهناز
طاهریان فرد
محمد ابراهیم
آستانه
سویا محتوی مقدار زیادی ایزوفلاون میباشد که از خانواده فیتواستروژنهاست. فیتواستروژنها مولکولهای مشتق شده از گیاه بوده و دارای فعالیت شبه استروژنی هستند. آنها دارای شباهتهای ساختاری با استروژن پستانداران میباشند. این تحقیق با هدف مطالعه اثر شیر سویا بر تغییرات هیستومورفومتریک مخچه ناشی از برداشت تخمدان در موشهای صحرایی نوزاد صورت گرفته است. برای انجام این تحقیق تعداد 30 قطعه موش صحرایی مادهی یک روزه در شرایط استاندارد آزمایشگاهی نگهداری شدند. در سن یک هفتگی به طور تصادفی تعداد 20 قطعه موش تحت عمل جراحی برداشت تخمدان (OVX) قرار گرفتند و 5 قطعه موش نیز به عنوان گروه شاهد (sham) جراحی شدند. 5 موش باقیمانده به عنوان کنترل در نظر گرفته شدند. سپس درمان سه گروه از موشهای OVX در 14 روزگی توسط شیر سویا به میزان ml/kg 75/0،ml/kg 5/1 و ml/kg 3 دو بار در روز انجام گرفت. در پایان دو ماهگی، پس از خونگیری و مرگ بدون درد، مخچهی تمامی موشها جدا و در فرمالین 10% قرار داده شد. پس از پروسهی بافتی و رنگآمیزی متداول هماتوکسیلین - ائوزین، در زیر میکروسکوپ نوری هیستومورفومتریک مخچه شامل اندازهگیری ضخامت لایههای گرانولار، مولکولار و اندازهی سلولهای پورکینژ در مادهی خاکستری مخچه، شمارش سلولها در این لایهها، ضخامت مادهی سفید و مقایسهی نسبت مادهی خاکستری به مادهی سفید مخچه انجام گرفت. با استناد به تحقیق حاضر میتوان گفت که کم شدن استروژن ناشی از برداشت تخمدان در موشهای صحرایی نوزاد موجب کاهش ضخامت و تعداد سلولها در بیشتر لایههای مخچه میگردد و با استفاده از شیر سویا (به میزان بالا) باعث افزایش غلظت سرمی 17-β استرادیول در خون شده که متعاقباً سبب افزایش ضخامت لایه و تعداد سلولها میشود. بنابراین شیر سویا میتواند به عنوان منبع فیتواستروژن جانشین هورمونهای مصنوعی مد نظر قرار گیرد.
مطالعه ی هیستومورفومتریک
برداشت تخمدان
موش صحرایی
شیر سویا
مخچه
2014
05
01
13
22
https://www.ivj.ir/article_5257_47ea083131c1cee7a9a3a5ab30dd3977.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
تأثیر استفاده از اشکال مختلف اکسید منیزیم بر بیهوشی بچه ماهی های کپور معمولی با کتامین
بختیار
حیدری
رحیم
پیغان
امین
اسماعیلی راد
حسین
نجف زاده ورزی
سراج
بیتا
مهدی
پور مهدی بروجنی
با افزایش نیاز کارگاههای تکثیر و پرورش ماهی به استفاده از بیهوش کنندهها، آزمایشهای بیشتری به منظور معرفی داروهای بیهوشی جدید ضروری است. یکی از مواد بیهوش کنندهای که در دامپزشکی کاربرد فراوانی دارد، کتامین میباشد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر استفاده توأم نانو ذرات اکسید منیزیم و همچنین شکل معمول آن به همراه کتامین در بیهوشی ماهیان کپور معمولی بوده است. در این مطالعه تعداد 120 قطعه ماهی کپور معمولی در 8 تیمار (5 قطعه در هر تکرار) در معرض غلظتهای مختلف نانو ذرات اکسید منیزیم و اکسید منیزیم معمولی (ppm 5/12، ppm 25، ppm 50) و غلظت پایهای ppm100 کتامین قرار داده شدند و مدت زمان بیهوشی و همچنین بازگشت از بیهوشی ثبت گردید. نتایج نشان داد که اختلاف معنیداری بین گروهها از نظر مدت زمان القای بیهوشی و مدت زمان بازگشت از بیهوشی وجود دارد (05/0P<). استفاده از نانو اکسید منیزیم به همراه کتامین سبب کاهش مدت زمان ایجاد بیهوشی در ماهیان گردید. نتایج نشان داد هرچه غلظت نانو اکسید منیزیم بیشتر باشد، مدت زمان بیهوشی نیز کاهش مییابد. ترکیب غلظتهای پایین اکسید منیزیم با کتامین سبب کاهش مدت زمان بازگشت از بیهوشی شد؛ ولی با افزایش بیش از حد غلظت اکسید منیزیم مدت زمان بازگشت از بیهوشی نیز افزایش یافت. بهترین اثر بیهوشی در ماهیان مربوط به غلظت ppm100 کتامین به همراه ppm25 اکسید منیزیم بود.
اکسید منیزیم
کتامین
بیهوشی
کپور معمولی
نانو ذرات
2014
05
01
23
29
https://www.ivj.ir/article_5258_4adf3d22e09ba2c414cc37b3fe62e95b.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
ارزیابی روش کانترایمونوالکتروفورز جهت تشخیص آنتی ژن های پیکری گردشی فاسیولا ژیگانتیکا در سرم گاو
محمد حسین
راضی جلالی
مسعود
قربانپور
مهدی
پورمهدی بروجنی
وجیهه
خدادادیان
تشخیص سرولوژیک فاسیولوز یا بر اساس جست و جوی پادتن ضد انگل یا بر پایهی جست و جوی آنتیژن انگل در سرم است. در صورت جست و جوی آنتیژن تشخیص زود هنگام بیماری امکانپذیر میگردد. با روش کانترایمونوالکتروفورز میتوان در کمتر از 3 ساعت وجود پادتن یا آنتیژن را مورد بررسی قرار داد. به منظور ارزیابی این روش برای جست و جوی آنتیژن فاسیولا ژیگانتیکا در گاو مطالعهی حاضر صورت گرفت. برای این منظور، تعدادی کبد گاو آلوده به فاسیولا ژیگانتیکا از کشتارگاه تهیه شد و از انگلهای جمعآوری شده، آنتیژنهای پیکری به روش اولدهام و ویلیامز تهیه گردید. آنتیژنهای مذکور برای ایمنسازی و تولید سرم هیپرایمون به 2 قطعه خرگوش تزریق گردید. برای جمعآوری نمونههای مثبت و منفی، کبد گاوان کشتار شده در کشتارگاه اهواز از نظر آلودگی به فاسیولا ژیگانتیکا مورد بررسی قرار گرفت و 100 نمونه خون از گاوان آلوده و 60 نمونه خون از گاوان غیرآلوده اخذ گردید و نمونههای سرم، از نظر حضور آنتیژنهای گردشی فاسیولا ژیگانتیکا به روش کانترایمونوالکتروفورز مورد بررسی قرار گرفتند. از 100 نمونه سرم گاوان آلوده در کانترایمنوالکتروفورز 92 نمونه مثبت بودند و 60 نمونه سرم گاوان غیرآلوده منفی بودند. حساسیت و ویژگی این آزمایش به ترتیب 92 و 100 درصد محاسبه گردید. با توجه به حساسیت و ویژگی قابل قبول، سرعت بالای این روش، برای تشخیص زود هنگام آلودگی به فاسیولا ژیگانتیکا میتواند مورد توجه باشد.
کانترایمونوالکتروفورز
فاسیولا ژیگانتیکا
گاو
2014
05
01
30
36
https://www.ivj.ir/article_5259_3aa15af573ea266231a3b67f70fd2a73.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
ارزیابی ارتباط سرمی منگنز، مولیبدن، آهن، مس و عناصر اصلی در گاوهای هلشتاین شیری
ناصر
نوروزی
علی قلی
رامین
سیامک
عصری رضائی
بررسی سطوح سرمی ریزمغذیها و عناصر اصلی برای ارزیابی وضعیت سلامتی، تولید و تولید مثل دامها ضروری بوده و این بررسی منجر به سالمسازی دامها و تأمین خوراک سالم با منابع دامی برای انسان خواهد شد. در این راستا وضعیت سرمی ریزمغذیها، عناصر اصلی و ارتباط بین آنها در 200 رأس از 20 گله گاو هلشتاین شیری در ارومیه ارزیابی شدند. غلظت سرمی منگنز، مولیبدن، آهن، مس، کلسیم، منیزیم، فسفر، کلر، سدیم و پتاسیم با استفاده از کیتهای مورد نظر در دستگاههای جذب اتمی، اتوآنالیزر و شعلهسنجی اندازهگیری شدند. میانگین منگنز، مولیبدن، آهن و مس به ترتیب 45/15، 59/0 نانوگرم در میلیلیتر، 6/65 و 2/40 میکروگرم در دسیلیتر و کلسیم، فسفر، منیزیم، سدیم، پتاسیم و کلر به ترتیب 91/1، 25/1، 22/1، 2/134، 57/3 و 4/82 میلیمول در لیتر بودند. غلظت ریزمغذیها و عناصر اصلی در بین گلهها به استثنای سدیم معنیدار (01/0P<) بودند. بین منگنز/مولیبدن، منگنز/مس، منگنز/کلسیم، مولیبدن/آهن، مولیبدن/مس، مولیبدن/کلسیم و مولیبدن/منیزیم همبستگی معنیدار بوده که مولیبدن بیشترین و قویترین ضریب همبستگی را با عناصر دیگر نشان داد. رابطهی بین ریزمغذیها و عناصر اصلی اکثراً معکوس ولی منگنز با مولیبدن مثبت بودند. نتیجه این که غلظت سرمی منگنز در گاوهای شیری ارومیه نسبتاً پائین ولی مولیبدن، مس و آهن در حدود طبیعی است. مقادیر عناصر اصلی و کمیاب در گلههای شیری متفاوت بودند. مشاهدهی روابط معکوس بین عناصر معدنی حکایت از واگرایی و رقابت بین آنها دارد؛ بجز منگنز و مولیبدن که اثرات همگرایی و تقویتی داشتند. بنابراین مطالعهی همزمان ریزمغذیها و عناصر اصلی در بهبود تولید و تولید مثل با افزودن منگنز یا سایر مواد معدنی بر اساس اثرات رقابتی و حمایتی آنها با تأکید بر منگنز، کلسیم و فسفر ضروری خواهد بود.
خون
میکرو و ماکرومینرال ها
گاو
2014
05
01
37
47
https://www.ivj.ir/article_5260_a1c8e635a39480102640170a30be1515.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
اثر عصاره ی گیاه سرخارگل (Echinacea purpurea) بر عملکرد و پاسخهای ایمنی سلولی و هومورال جوجه های گوشتی در شرایط تضعیف سیستم ایمنی
محمد
روستائی علی مهر
محدثه
میرباذل
محمود
حقیقان
در این تحقیق اثر عصارهی سرخارگل بر عملکرد و پاسخهای ایمنی در شرایط سرکوب ایمنی با استفاده از 240 قطعه جوجهی گوشتی بررسی شد. عصاره به مقدار صفر (E0)، 1 (E1) و 5/2 (E2.5) میلیلیتر در لیتر از روز 6 تا 42 به صورت مستمر به آب آشامیدنی اضافه گردید. در روزهای 14، 15، 16، 34، 36، 38 و 40 به نیمی از جوجهها در هر سطح عصارهی سرخارگل برای سرکوب ایمنی، سیکلوسپورین به مقدار mg/kg 9/9 (C+) خورانده شد و نیمی از جوجهها هیچ درمانی (C-) دریافت نکردند. تیمارهای آزمایش شامل E0C-،E0C+ ، E1C-، E1C+، E2.5C- و E2.5C+ بودند. برای ارزیابی پاسخهای ایمنی سلولی در روز 16، مقدار 1/0 میلیلیتر محلول فیتوهماگلوتینین (mg/ml 2/0) به صورت داخل پوستی (چین پوستی بال) تزریق شد و ضخامت پوست بعد از 24 و 48 ساعت اندازهگیری گردید. محلول 25% گلبول قرمز گوسفند (SRBC) در روز 33 به صورت عضلانی تزریق شد و عیار پادتن IgG و IgM ضد SRBC از طریق آزمایش هماگلوتیناسیون در روزهای 34، 36، 38 و 40 تعیین گردید. ضریب تبدیل خوراک در مقدار ml1 عصارهی سرخارگل (49/1) کمتر از مقدار آن در شاهد (62/1) بود (05/0P2.5C+ بیشتر از تیمار E0C+ و E1C+ و کمتر از تیمار E1C- و E2.5C- بود (05/0P<). نتیجه نهائی این که، افزودن 5/2 میلیلیتر عصارهی سرخارگل در هر لیتر آب آشامیدنی جوجههای گوشتی، سبب تحریک پاسخهای ایمنی سلولی و هومورال در شرایط سرکوب ایمنی میشود.
عصاره ی سرخارگل
سیکلوسپورین
ایمنی سلولی و هومورال
عملکرد
جوجه ی گوشتی
2014
05
01
48
58
https://www.ivj.ir/article_5261_95629f6823f677d0b0ea1896a565f235.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
مطالعه مولکولی یرسینیا راکری، عامل بیماری یرسینیوزیس در برخی از مزارع قزل آلای کشور
مهدی
سلطانی
شلاله
موسوی
حسینعلی
ابراهیم زاده موسوی
سید سعید
میرزرگر
علی
طاهری میرقائد
شفیق
شفیعی
پولین
شهره
سمیرا
محمدیان
یرسینیا راکری عامل بیماری یرسینیوزیس یکی از بیماریهای جدی با زیانهای اقتصادی بالا در صنعت پرورش قزلآلای رنگینکمان است. موارد ابتلای ماهیها در مزارع قزلآلای کشور به بیماری مذکور، از نظر بالینی در سالهای اخیر نگرانکننده بوده است. این مطالعه با هدف بررسی پراکنش یرسینیا راکری در مزارع ماهیان مبتلا به بیماری، برای نخستین بار در مزارع استانهای مازندران (٢٢ مزرعه)، تهران (١٨ مزرعه)، لرستان (٦ مزرعه) و زنجان (٦ مزرعه) طی سالهای 1391- 1390و همچنین تعیین بیوتیپ وتوالییابی جدایههای ایرانی انجام گرفت. نتایج حاصل از مطالعات نمونهگیری و کشت باکتریایی، منجر به جداسازی و شناسایی ٣٤ جدایهی یرسینیا راکری از مزارع استانهای مازندران (١٤ مزرعه)، تهران (١٧مزرعه) و زنجان (٣ مزرعه) گردید. تمامی این جدایهها در آزمایش آنتیبادی مونوکلونال ضد باکتری به روش آگلوتیناسیون مثبت بودند. همچنین همگی جدایهها متعلق به بیوتیپ ١ بوده و دارای خواص تحرک و لیپاز مثبت بودند. به علاوه، در مطالعات تعیین توالی تمامی جدایهها دارای تشابه توالی (٩٩)% بودند. حاصل مطالعات بیوشیمیایی، سرولوژیک و مولکولی، بیانگر پراکنش بالای یرسینیوزیس با عامل یرسینیا راکری بیوتیپ ١ در مزارع ماهی قزلآلای مبتلا در کشور است؛ از این رو نیازمند اقدامات جدی پیشگیری از بیماری است.
یرسینیا راکری
یرسینیوزیس
قزل آلای رنگین کمان
ایران
2014
05
01
59
67
https://www.ivj.ir/article_5262_bf5f359d7f76a6a97cca356304de0b5b.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
بررسی آلودگی انگلی ماهی گل خورک (Boleophthalmus dussumieri) در ساحل بندرعباس
ایوب
سلیمانی
احسان
کامرانی
ایرج
موبدی
مهدی
زمانی راد
سونجا
کلینرتز
تحقیق حاضر به منظور بررسی انگلهای خارجی و دستگاه گوارش ماهی گل خورک (Boleophthalmus dussumieri) به مدت 6 ماه از دی ماه 1390 تا خرداد ماه 1391 در منطقهی خورآبی ساحل بندرعباس انجام شد. در طول تحقیق، 69 نمونهی ماهی به روش دستی صید و به صورت زنده به آزمایشگاه منتقل گردید. انگلهای جداسازی شده از دستگلاه گوارش در محلول فرمالین 4% تثبیت و به منظور نگهداری به اتانول 70% منتقل شد. در طول دورهی بررسی، انگل بالغ Quadrigyrus persicus (Acanthocephala) و همچنین لارو انگلهای Trematoda و Trypanorhyncha (cestode) از دستگاه گوارش و تکیاختهی تریکودینا از آبشش میزبان جدا شدند. انگل Quadrigyrus sp. که اولین بار از ماهی گل خورک جدا شد بیشترین فراوانی را در خرداد ماه داشت. همچنین نتایج نشان داد که انگلهای تریکودینا و ترماتود بیشترین فراونی را در ماه فروردین داشتند. بر اساس نتایج به دست آمده، فراوانی انگل Q. persicus با طول کل رابطهی مثبت دارد (05/0p≤،41/0r=). در تحقیق حاضر انگل Q. persicus گونهی جدید انگلی است که برای اولین بار در جهان جدا و ثبت شده است. همچنین تجزیه و تحلیل نتایج نشان میدهد که تغییرات فصلی و طول کل میزبان فاکتورهای مؤثری روی فراوانی انگلهای دستگاه گوارش ماهی گل خورک میباشند.
انگل
گل خورک
Boleophthalmus dussumieri
Quadrigyrus persicus
بندرعباس
2014
05
01
68
76
https://www.ivj.ir/article_5263_b9db47e79c66418a229eedc4a2f09507.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
ارزیابی اسپرم موشهای سوری مبتلا به آنمی همولیتیک القاء شده توسط فنیل هیدرازین و اثر محافظتی کروسین
علی
کلانتری
رسول
شهروز
عباس
احمدی
حسن
ملکی نژاد
کمخونی همولتیک و به تبع آن کاهش اکسیژنرسانی میتواند موجب اختلال در عملکرد بیضه و اسپرماتوژنز گردد. همچنین آهن آزاد شده از گلبولهای قرمز و به دنبال آن افزایش آهن بافتی ممکن است ایجاد استرس اکسیداتیو نماید. هدف از این مطالعه، بررسی اثر آنمیهمولیتیک ایجاد شده توسط فنیلهیدرازین بر کیفیت اسپرم موش سوری و نقش محافظتی کروسین بر آسیب ناشی از فنیلهیدرازین بود. از این رو در تحقیق حاضر، تعداد 49 قطعه موش سوری نر بالغ 20 تا 25 گرمی در 7 گروه مورد استفاده قرار گرفتند. گروه اول کنترل، دریافتکنندهی سرم فیزیولوژی و سه گروه دریافتکنندهی فنیلهیدرازین با دوزهای 2، 4 و 6 میلیگرم بر صد گرم وزن بدن به صورت داخل صفاقی هر 48 ساعت یک بار و سه گروه دیگر همراه فنیلهیدرازینکروسین با دوز 200 میلیگرم بر هر کیلوگرم وزن بدن هر 24 ساعت یک بار به مدت 35 روز به روش داخل صفاقی دریافت نمودند. بعد از اتمام دورهی درمان، نمونههای اسپرم گرفته شده از دم اپیدیدیم پس از شمارش کلی و بررسی میزان تحرک، از نظر میزان زنده بودن، بلوغ هسته و آسیب DNA مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشاندهندهی کاهش چشمگیر و وابسته به دوز تعداد اسپرم، میزان تحرک، درصد زنده بودن، درصد بلوغ هستهای و اسپرمهای با DNA سالم در گروههای دریافتکنندهی فنیلهیدرازین بود. نتایج حاصل بیانگر این است که کم خونی همولیتیک ناشی از فنیل هیدرازین، به طور معنیدار کیفیت اسپرمها را کاهش داده است، در حالی که بررسی گروههای دریافتکنندهی کروسین به عنوان یک آنتیاکسیدانت نشاندهندهی به حداقل رسیدن این آسیبها بود (05/0P<). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کروسین به عنوان یک آنتیاکسیدانت قادر به خنثی نمودن عوارض ناشی از آنمی همولیتیک در مورد کیفیت اسپرم است.
آنمی همولیتیک
هیپوکسی
آهن بافتی
فنیل هیدرازین
کروسین
کیفیت اسپرم
2014
05
01
77
84
https://www.ivj.ir/article_5264_d53ecede9af7e67715dec6503a258cf6.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
مقایسه ی تأثیر تزریق 3 مرحلهای هورمون PG+LHRH-α2 با تزریق 2 مرحلهای عصاره ی هیپوفیز بر عملکرد تولید مثلی ماهی بنی
تکاور
محمدیان
مالک
سیلاوی
احمد رضا
حسینی
سیامک
روحانی
اسماء
محمدی
بختیار
حیدری
ماهی بنی از خانوادهی کپور ماهیان و از ماهیان بومی استان خوزستان است که سالانه میلیونها بچه ماهی 5-1 گرمی برای بازسازی ذخائر تالاب شادگان و هورالعظیم تولید میکند. هدف از این مطالعه، بررسی مقایسهای تأثیر آنالوگ هورمون LHRH-α2 به همراه عصارهی هیپوفیز ماهی کپور معمولی (CPE) به روش 3 تزریقه، با عصارهی هیپوفیز ماهی کپور معمولی (CPE) به روش مرسوم (روش 2 تزریقه) بر عملکرد تولید مثلی شامل میزان موفقیت تخمریزی، دورهی پنهان، وزن تخمک استحصالی به وزن مولدین، درصد لقاح در ماهی بنی است. 200 قطعه ماهی در 10 گروه (تیمار هورمونی) 20 تایی (180 قطعه به روش 3 تزریقه و 20 قطعه به روش تزریق 2 مرحلهای هیپوفیز) تقسیم شدند. نتایج نشان داد که در روش 3 تزریقه که دارای مرحلهی تزریق اضافهتری نسبت به گروه 2 تزریقه بود، دارای دورهی پنهان طولانیتری است. بیشترین اثر نرخ تخمریزی در یکی از گروهها (8 میکروگرم/کیلوگرم هورمون LHRH-α2 در تزریق مرحلهی اول، 5/0 میلیگرم/کیلوگرم غده هیپوفیز در مرحلهی دوم و 3 میلیگرم غده هیپوفیز در مرحلهی نهایی) حاصل شده است که دارای بالاترین مقدار در نرخ جوابدهی مولدین مادهی بنی بوده است (95%). میزان نرخ تخمریزی در این گروه با تمام گروهها اختلاف معنیداری داشت (05/0P<). در شاخص میزان تخم استحصالی به وزن بدن مولد، بیشترین نسبت حاصل شده (62/0± 79/9) و بیشترین درصد لقاح (8/9%) نیز در همین گروه دیده شد. نتایج حاکی از آن بود که روش تزریق سه مرحلهای در بهترین غلظت مناسب، از لحاظ عملکردی نسبت به روش تزریق 2 مرحلهای بهتر بود و تیمار دو به عنوان غلظت مناسب برای تکثیر مصنوعی ماهی بنی محسوب میشود.
ماهی بنی
تحریک تخمریزی
LHRH-α2
عصاره ی هیپوفیز کپور
روش تزریق
2014
05
01
85
95
https://www.ivj.ir/article_5265_abbecaec34b8d3011788469cba2e6533.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
ارزیابی شاخص های تولیدمثلی در برنامههای متفاوت سیدرگذاری و تزریق eCG در بزهای مهابادی در خارج از فصل تولیدمثلی
رضا
مسعودی
حمید
کهرام
مهدی
لطفی
مختار
غفاری
هدف از این مطالعه تعیین بهترین مدت زمان تیمار پروژسترون و بهترین زمان تزریق eCG در برنامهی همزمانی فحلی خارج از فصل تولیدمثلی در بز مادهی مهابادی بود. 103 رأس بز مادهی مهابادی با میانگین وزنی 45/0±5/57 کیلوگرم و میانگین سنی 4-2 سال انتخاب شد. این بزها به 6 گروه تقسیم شدند. گروه شاهد (10n=) بدون هیچ تیماری در معرض بز نر قرار گرفتند. بزهای گروه C9-e7 (26n=) به منظور همزمانی فحلی به مدت 9 روز سیدرگذاری شدند و در روز 7 به آنها 300 واحد بینالمللی هورمون eCG به صورت عضلانی تزریق شد. گروه C17-e15 (16n=) و گروه C17-e17 (16n=) به مدت 17 روز سیدرگذاری شده و به ترتیب در روزهای 15 و روز سیدربرداری (روز 17) 300 واحد بینالمللی هورمون eCG دریافت کردند. گروههای C19-e17 (17n=) و C19-e19 (18n=) نیز، برای 19 روز سیدرگذاری شدند و به ترتیب در روزهای 17 و روز سیدربرداری (روز 19) 300 واحد بینالمللی هورمون eCG دریافت کردند. روز بعد از سیدربرداری بزها فحلیابی شدند و با بزهای نر نژاد مهابادی جفتگیری کردند. نتایج حاصل از فراسنجههای تولیدمثلی با استفاده از ProcGenmod نرمافزار SAS آنالیز گردیدند. بیشترین نرخ جفتگیری، زایش و بزغالهزایی در تیمار C17-e17 و بیشترین نرخ فحلیابی و دوقلوزایی نیز، در گروه C19-e17 مشاهده شد که با تیمار شاهد اختلاف بسیار معنیداری داشت (01/0P). نتایج این مطالعه، با نظر به نداشتن تفاوت معنیدار در همهی فراسنجههای تولیدمثلی اندازهگیری شده و کوتاه بودن روش درمانی، تیمار C9-e7 را برای همزمانسازی فحلی در خارج از فصل تولیدمثلی برای بزهای مهابادی پیشنهاد میکند.
همزمان سازی فحلی
بزهای مهابادی
سیدر
ECG
2014
05
01
96
102
https://www.ivj.ir/article_5266_9a071191d3a21ce008c8efe12f10ad1d.pdf
نشریه دامپزشکی ایران
Iran Vet J
1735-6873
1735-6873
1393
10
1
بررسی سرواپیدمیولوژیک بیماری زبان آبی در گوسفندان استان خوزستان
شیرین
نوروزی کیا
مهدی
پورمهدی بروجنی
محمدرحیم
حاجی حاجیکلائی
مسعودرضا
صیفی آبادشاپوری
زبان آبی، بیماری عفونی و غیرمسری نشخوارکنندگان اهلی و وحشی میباشد که عامل آن ویروس زبان آبی است. این ویروس متعلق به جنس اوربیویروس و خانوادهی رئوویریده است. علائم کلینیکی معمولاً در گوسفندان با پشم ظریف دیده میشود و شامل تب، ادم صورت، پرخونی و زخم در مخاط دهان، التهاب نوار تاجی، لنگش، سقط و مرگ است. هدف از این مطالعه، تعیین شیوع سرمی زبان آبی در گوسفندان استان خوزستان و همچنین ارتباط آن با فاکتورهای محیطی و میزبانی بود. در این تحقیق نمونههای سرمی از 556 رأس گوسفند انتخاب شد و به طور تصادفی از شهرهای اهواز، هندیجان، باغملک، شادگان و دزفول جمعآوری گردید و آنها به وسیلهی آزمایش الیزا از نظر وجود پادتن ضد این ویروس مورد ارزیابی قرار گرفتند. شیوع سرمی زبان آبی 9/55 درصد (فاصلهی اطمینان 95% 60-8/51) بود. رگرسیون لوجستیک نشان داد، شانس عفونت با افزایش سن بالا میرود (نسبت شانس 17/1 و فاصلهی اطمینان 95% 29/1-06/1). فراوانی نسبی عفونت در گوسفندان نر بیشتر از ماده بود (05/0P>) و شانس عفونت گوسفندان نر نسبت به ماده 29/1 (فاصلهی اطمینان 95% 37/2-71/0) بود. شیوع در گوسفندان دارای سابقهی سقط و بدون آن به ترتیب 8/47 و 7/55 درصد بود (05/0P>) و شانس عفونت در گوسفندان دارای سابقهی سقط نسبت به بدون آن 63/0(فاصلهی اطمینان 95% 46/1-27/0) بود. شیوع در اهواز، هندیجان، باغملک، شادگان و دزفول به ترتیب 2/50، 5/12، 5/60، 8/82 و 7/85 درصد بود (001/0P<) و موقعیت جغرافیایی 5/33 درصد از نوسانات بیماری را توجیه میکند. مطالعهی حاضر نشان میدهد که ویروس زبان آبی در استان خوزستان وجود دارد. با توجه به وضعیت آب و هوایی و سهولت انتقال بیماریهای قابل انتقال از طریق ناقلان، باید اقدامات کنترلی و پیشگیرانه مدنظر سیاستگذاران بهداشتی قرار گیرد.
اپیدمیولوژی
ویروس زبان آبی
الیزا
گوسفند
خوزستان
2014
05
01
103
111
https://www.ivj.ir/article_5267_5993f587f458b36f2d0c7b4937912e2c.pdf