نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه
2 استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
3 عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور، کرج
4 کارشناس ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و امور دام، وزارت جهاد کشاورزی، اهواز
چکیده
کلیدواژهها
|
. یک برنامه همزمانی فحلی موفق باید بتواند تحلیل رفتن جسم زرد و ظهور موج جدید رشد فولیکولی را به منظور حصول همزمانی فحلی متراکم و بدون مخاطره انداختن باروری، تحقق بخشد. چنین برنامهای همچنین باید ساده، کم هزینه، با دوره آزمایش کوتاه مدت و حداقل استرس وارده به دام باشد. برنامههای همزمانی فحلی مبتنی بر دو اصل کلی است: الف) کوتاه نمودن فاز لوتئال (استفاده از پروستاگلاندین αF2 وب) طولانی نمودن فازلوتئال (استفاده از پروژستانها). از آنالوگهای پروستاگلاندین αF2 جهت مدیریت تولید مثل گاومیش با هدف تحلیل بردن جسم زرد و ایجاد فحلی استفاده شده است (4، 5 و 12). بنابراین تزریق پروستاگلاندین در دامهایی که فاقد جسم زرد هستند به عبارت دیگر در آنستروس میباشند، فاقد ارزش خواهد بود (3 و 5). اغلب محققین دو تزریق متوالی پروستاگلاندین αF2 و یا یکی از آنالوگهای ساختگی آن به فاصله 11 روز را در
کنترل چرخه فحلی گاومیش گزارش نمودند (3،4،7،11،13،18،27). مطالعات در نوع گاو نشان داده است که اگرچه همزمان کردن فحلی براساس پروستاگلاندین ساده است ولی به دلیل عدم کنترل رشد فولیکولهای تخمدانی، پراکندگی در بروز علائم فحلی رخ میدهد (3، 5 و 8). همراهی هورمونهای نظیر GnRH و eCG با پروستاگلاندین در ایجاد همزمانی موج رشد فولیکولی و در نتیجه افزایش شاخصهای تولید مثلی موثر میباشد (6).
به منظور افزایش تراکم بروز علائم فحلی میتوان از روشهای مبتنی بر پروژستاژن به مدت طولانی (بیشتر از 14 روز) استفاده نمود. ولی این روشها با کاهش باروری به دلیل تشکیل فولیکول غالب پایدار و متعاقب آن تخمکگذاری تخمک پیر و نابارور همراه است (13 و 17). جهت مرتفع ساختن این نقیصه برنامه کوتاه مدت استفاده از پروژستاژن توصیه میشود. ولی با توجه به امکان وجود جسم زرد پس از برداشت پروژستاژن، استفاده از پروستاگلاندین ضروری است (10 و 11). از آنجائی که کاهش پراکندگی در بروز علائم فحلی به یکنواختی در زمان آغاز موج رشد فولیکولی بستگی دارد، در برنامههای همزمانسازی فحلی مبتنی بر پروژستاژنها از ترکیبات داروئی نظیر استروئیدها (استروژن و پروژسترون (11، 13 و 15) و نیز GnRH، hCG (12 و 18) به منظور حذف اثر مهاری فولیکول غالب و همزمانی در بروز موج جدید فولیکولی استفاده شده است.
در تحقیق حاضر سعی بر آن شد که یک روش مناسب در جهت همزمانی فحلی در گاومیش بـا استفـاده از مصرف کوتـاه مدت پروژستـاژنها (نورجستومت کاشتنی به مدت 9 روز) به همراه پروستاگلاندین در روز هفتم ارائه گردد. همچنین از آنجایی که PMSG در افزایش شدت و تراکم بروز فحلی در گاو (24) و گاومیش (14، 20 و 26) مؤثر است، در مطالعه حاضر تاثیر PMSG بر شاخصهای فحلی در گاومیشهای رودخانهای مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش کار
این تحقیق در ایستگاه تحقیقات گاومیش صفیآباد دزفول واقع در استان خوزستان انجام گرفت. بدین منظور تعداد 22 رأس گاومیش ماده با چرخه فحلی طبیعی با روزهای غیر آبستنی70 ³ روز (85/20±184 روز) و با متوسط وزن 6/20±3/521 کیلوگرم انتخاب شد. سیکلیک بودن دامها با توجه به سابقه بروز علائم فحلی و نیز تشخیص جسم زرد در دو سونوگرافی متوالی به فاصله 10 روز مورد تأیید قرار گرفت. تقسیمبندی دامها به دو گروه آزمایشی بر اساس وزن زنده، سن و تعداد زایش صورت گرفت. تمامی گاومیشها در زمان شروع آزمایش (روز صفر آزمایش) نورجستومت کاشتنی (Norgestomet, Crestar, Intervet,Holland) دریافت داشتند. در همین روز آنالوگ GnRH به میزان 100 میکروگرم (Gonadorelin; Fertagyl , Intervet,Holland) به صورت عضلانی تزریق شد. در روز هفتم آزمایش دامها به دو گروه آزمایشی تقسیم شدند. در این روز، دامهای گروه کنترل (تعداد =11 رأس، سن: 83/0±43/5 سال، وزن: 9/31±539 کیلوگرم، تعداد زایش 84/0±42/3) و درمان (تعداد= 11 رأس، سن: 85/0±17/5، وزن: 86/26±530 کیلوگرم، تعداد زایش 93/0±14/3) آنالوگ پروستاگلاندین αF2 (Luprostiol, Prosolvin, Intervet, Holland) به میزان 15 میلیگرم دریافت داشتند. در این روز، به دامهای گروه درمان، علاوه بر پروستاگلاندین αF2، 1000 واحد بین المللی هورمون PMSG (Folligon, Intervet, Holland) به صورت عضلانی، تزریق شد. در تمامی دامهای تحت آزمایش، نورجستومت در روز نهم آزمایش، خارج گردید.
مشاهده علائم فحلی از 12 ساعت پس از خارج کردن نورجستومت به مدت 7 روز، هر 4 ساعت یک بار و هر بار به مدت حداقل 30 دقیقه انجام شد. دامهائی به عنوان فحل در نظر گرفته شدند که اجازه پرش به دام دیگر میدادند (فحلی ایستا). در این تحقیق برای کمک به تشخیص فحلی از گاومیشهای نر با پیش بند قضیب استفاده گردید. تلقیح مصنوعی با اسپرم تازه رقیق شده، 12 ساعت پس از مشاهده فحلی ایستا انجام شد. اسپرههای مورد استفاده دارای حداقل 70 درصد حرکت رو به جلو بودند. گاومیشهای نر مورد استفاده قبلاً از نظر باروری در گله تایید شده بودند. در زمان استقرار نورجستومت (روز صفر آزمایش) و نیز در زمان تزریق پروستاگلاندین (روز هفتم) سونوگرافی به منظور تعیین اندازه فولیکولهای تخمدانی صورت پذیرفت. همچنین از زمان شروع علائم فحلی تا وقوع تخمکگذاری سونوگرافی در ساعات صفر، 24، 32 و 40 بعد از فحلی ایستا انجام گرفت. وضعیت آبستنی در 42 روزگی با استفاده از سونوگرافی مورد بررسی قرار گرفت. پس از خاتمه درمان، فراوانی بروز علائم فحلی در فاصله 7 روز پس از خروج نورجستومت محاسبه گردید. همچنین، بیشترین تعداد دامی که در طول 12 ساعت، علائم فحلی را از خود نشان دادند به عنوان تراکم بروز علائمی فحلی در نظر گرفته و به صورت درصد ارائه گردید. میزان آبستنی با تعیین درصد تعداد دامهای آبستن به تعداد دامهای تلقیح شده در هر گروه محاسبه گردید. اطلاعات بدست آمده در خصوص میزان آبستنی و تراکم بروز
همزمانی فحلی (درصد) از طریق آزمون مربع کای و نیز خاتمه درمان تا بروز علائم فحلی (میانگین±انحراف معیار) با استفاده آزمون تی در برنامه آماری SAS مورد ارزیابی قرار گرفت (21).
نتایج
درصد دامهائی که فحلی ایستا نشان دادند در دامهای آزمایشی گروه کنترل و درمان به ترتیب 100 (11 از 11 رأس) و 8/81 (9 از 11 رأس) درصد بود (05/0P> ، جدول 1). زمان وقوع علائم فحلی نسبت به زمان خروج نورجستومت در دامهای گروه کنترل و درمان به ترتیب 11/4±5/52 (32 تا 84 ساعت) و 57/8±8/41 (24 تا 104 ساعت) بود (جدول 2، نمودار 1). تعداد یک رأس از دامهای گروه کنترل و نیز یک رأس از دامهای گروه درمان 12 ساعت پس از تلقیح، علائم فحلی ایستا را نشان دادند که مجدداًً تلقیح شدند. در تمامی دامهای گروه آزمایشی، تعداد دامهایی که در طول 12 ساعت فحلی ایستا نشان دادند (تراکم بروز علائم فحلی) در دو گروه آزمایشی کنترل (8 از 11 رأس، 7/72 درصد) و درمان (7 از 9 رأس، 8/77 درصد) تفاوت معنیدار نداشت (05/0P> ، جدول 2).
جدول 1: مقایسه تغییرات مشخصههای مورد مطالعه در دو گروه کنترل و درمان گاومیشهای رودخانهای
گروه آزمایشی |
تعداد |
فراوانی فحلی |
فراوانی تخمکگذاری |
فاصله خاتمه درمان تا آغاز فحلی (ساعت) |
دامنه تراکم بروز فحلی ایستا در طول 12 ساعت |
تراکم بروز فحلی ایستا در طول 12 ساعت |
فاصله خاتمه درمان تا وقوع تخمکگذاری (ساعت) |
نرخ آبستنی* |
کنترل |
11 |
11 |
11 |
a 11/4±5/52 |
60 ـ 48 |
8 |
# 06/4±2/85 |
6 |
|
|
|
|
(88ـ32 ؛ 48) |
|
(7/72) |
(116ـ68 ؛ 80( |
(5/54) |
درمان |
11 |
9 |
8 |
b 57/8±8/41 |
36 ـ 24 |
7 |
# 66 /11 ± 76 |
6 |
|
|
|
|
(104ـ24 ؛ 32) |
|
(8/77) |
(152ـ56 ؛ 60) |
(7/66) |
* نرخ آبستنی: خارج قسمت حاصل از تقسیم تعداد دامهای آبستن به دامهای تلقیح شده
abاعداد با حروف لاتین متفاوت، اختلاف معنیدار دارند (05/0P<)
#06/0= P
جدول 2: فراوانی بروز تخمکگذاری پس از خارج کردن نورجستومت (درصد) و فاصله آغاز علائم فحلی تا تخمکگذاری (میانگین± خطای معیار، میانه، دامنه) در دو گروه کنترل و درمان گاومیشهای رودخانهای
گروه |
تعداد |
فراوانی بروز علائم فحلی |
فراوانی تخمک گذاری پس از آغاز فحلی در طول زمان (ساعت) |
*تراکم وقوع تخمکگذاری |
فاصله آغاز فحلی تا تخمکگذاری (ساعت) |
اندازه فولیکول غالب تخمکگذار (میلیمتر) |
|||||
|
|
|
24 |
32 |
40 |
48 |
مجموع |
9 |
|
|
|
کنترل |
11 |
11 |
2 |
7 |
2 |
0 |
11 |
(8/81) |
52/1±32 |
59/0 ± 74/13 |
|
|
|
|
(2/18) |
(6/63) |
(2/18) |
|
(100) |
6 |
(40ـ24 ؛ 32) |
|
|
درمان |
11 |
9 |
3 |
3 |
1 |
1 |
8 |
(75) |
02/3±32 |
63/0 ± 54/13 |
|
|
|
|
(3/33) |
(3/33) |
(1/11) |
(1/11) |
(9/88) |
9 |
(48ـ24 ؛ 32) |
|
|
*تراکم وقوع تخمکگذاری در طول 8 ساعت برای هر دو گروه در فاصله 32ـ24 ساعت پس از آغاز فحلی محاسبه گردید
نمودار 1: توزیع فراوانی تجمعی شروع علائم فحلی پس از خاتمه درمان
بر این اساس زمان وقوع تراکم بروز علائم فحلی در طول 12 ساعت در دو گروه کنترل (60-48 ساعت) و درمان (36-24 ساعت) تفاوت معنیداری نداشت (05/0P< ، نمودار 1). تخمکگذاری در تمامی دامهای گروه کنترل (11 رأس) تا فاصله 40 ساعت (5/1±32 ساعت) پس از آغاز علائم فحلی مورد تایید قرار گرفت، به طوری که 2 رأس (2/18 درصد) در فاصله 24 ساعت، 7 رأس (6/63 درصد) در فاصله 32 ساعت و 2 رأس (2/18 درصد) در فاصله 40 ساعت پس از آغاز فحلی تخمکگذاری نمودند. در مقایسه، وقوع تخمکگذاری در 8 رأس از دامهای گروه درمان تا فاصله زمانی 48 ساعت (02/3±32 ساعت) پس از شروع فحلی مورد تایید قرار گرفت (جدول 2). در این گروه 3 رأس از دامها (3/33 درصد) در فاصله 24 ساعت، 3 رأس (3/33 درصد) در فاصله 32 ساعت، 1 رأس (1/11درصد) در فاصله 40 ساعت و 1 رأس دیگر (1/11 درصد) در فاصله 48 ساعت پس از شروع فحلی تحمکگذاری کردند (05/0P>). تنها یک رأس از دامهای فحل این گروه تا پایان مدت آزمایش تخمکگذاری نکرد. تراکم وقوع تخمکگذاری در طول 8 ساعت (در فاصله 32-24 ساعت) پس از آغاز فحلی، در گروه کنترل در 8/81 درصد (9 از 11 رأس) و در گروه درمان در 75 درصد (6 از 8 رأس) به وقوع پیوست (05/0P>، جدول 2). فاصله خاتمه درمان (خارج کردن نورجستومت) تا وقوع تخمکگذاری در گاومیشهای گروه کنترل 06/4±2/85 ساعت و در گاومیشهای گروه درمان 6/11±76 ساعت محاسبه گردید (06/0p<). بر این اساس اندازه نهایی فولیکول غالب تخمکگذار در گروه کنترل 59/0±74/13 میلیمتر و برای گروه درمان 63/0±54/13 میلیمتر بدست آمد (05/0p>). در مجموع اندازه فولیکول غالب تخمکگذار در گاومیش رودخانهای در بررسی حاضر 42/0±6/13 میلیمتر برآورد گردید.
میزان آبستنی در دامهای آزمایشی گروههای کنترل و درمان به ترتیب در 5/54 (6 از 11 رأس)، 7/66 (6 از 9 رأس) درصد از دامها محاسبه گردید (05/0p>). به طور کلی میزان آبستنی در بررسی حاضر 60 درصد (12 از 20 رأس) برآورد شد. تمامی دامهای آبستن موجود در گروههای آزمایشی دارای زایمان طبیعی با یک گوساله سالم بودند.
بحث
نتایج بررسی حاضر نشان داد که افزودن PMSG در روز 7 از برنامه 9 روزه با نورجستومت در گاومیشهای رودخانهای تاثیری بر فراوانی بروز علائم فحلی، تراکم بروز فحلی در طول 12 ساعت، فـراوانی تخمکگـذاری، فاصله خاتمه درمان تا وقوع تخمکگذاری و بالاخره نرخ آبستنی نداشت. در بررسی انجام شده بر روی گاومیشهای آنستروس، برنامه 9 روزه با نورجستومت و تزریق PMSG در روز 7 پس از کاشتن نورجستومت سبب افزایش فراوانی وقوع علائم فحلی گردید (18 و 20).
در بررسی تاثیر PMSG بر شدت بروز علائم فحلی در گاومیش رودخانهای مشخص شد که تزریق 1000 واحد بینالمللی PMSG در انتهای برنامه 13 روزه با PRID سبب افزایش طول مدت بروز علائم فحلی میگردد، به طوری که تمامی تلیسههای گاومیش گروه PMSG به مدت 76 ساعت علائم فحلی را نشان دادند، در حالی که این شاخص در گروه کنترل تنها در 36 ساعت بوقوع پیوست. این محققین علت شدت علائم فحلی بیشتر در گروه PMSG را به رشد فولیکولهای متعدد پس از تزریق PMSG و افزایش میزان استروژن از این فولیکولها نسبت دادند (20).
در بررسی حاضر فاصله خاتمه آزمایش تا بروز علائم فحلی در گاومیشهای گروه کنترل و درمان به ترتیب 84-32 (11/4±5/52 ) ساعت و 104-24 (57/8±8/41) ساعت به دست آمد (05/0P<). تحقیقات نشان میدهد که استفاده از PMSG در گوسفند (22)، بز (9) گاو (13) میتواند در کاهش فاصله خاتمه آزمایش تا بروز علائم فحلی مؤثر باشد که با نتایج حاصل از بررسی حاضر در گاومیش رودخانهای همخوانی دارد. در یک برنامه 9 روزه با نورجستومت کاشتنی به همراه تزریق هورمون استرادیول در روز اول و PMSG در روز هفتم (1000 واحد بینالمللی) نشان دادند که علائم فحلی در فاصله 16/40±72 ساعت پس از خارج کردن نورجستومت به وقوع میپیوندد (1). در گاومیشهای آنستروس نشان دادند که مصرف 9 روزه نورجستومت به همراه PMSG (400 واحد بینالمللی) و پروستاگلاندین در روز هفتم پس از کاشتن نورجستومت، منجر به وقوع فحلی در 4/68 درصـد از دامهـا در فاصله 4/47 ساعت پس از خروج نورجستومت میگردد (18). بررسی اخیر اگرچه در گاومیشهای آنستروس انجام شده ولی از نظر طرح آزمایشی و نتایج به دست آمده تا حدی با نتایج بررسی حاضر همخوانی دارد. در یک بررسی بر روی گاومیشهای آنستروس که تحت برنامه 9 روزه با نورجستومت و PMSG دو روز قبل از خارج کردن نورجستومت قرار گرفته بودند، فراوانی وقوع علائم فحلی 86 درصد و فاصله خاتمه درمان تا فحلی 36-24 ساعت گزارش گردید (7). در بررسی همزمان کردن فحلی در گاومیشهای باتلاقی سیکلیک استفاده از فرم کاشتنی نورجستومت به همراه تزریق نورجستومت (3 میلیگرم) و استرادیول والرات (5 میلیگرم) در روز کاشتن نورجستومت و تزریق PMSG (500 واحد بینالمللی) در روز خارج کردن نورجستومت سبب بروز فحلی (افزایش تونوسیته رحم و ترشحات موکوسی) در فاصله 61-53 ساعت پس از خاتمه درمان گردید (25).
در بررسی حاضر، زمان وقوع تخمکگذاری پس از خاتمه درمان در گاومیشهای گروه کنترل و PMSG به ترتیب 06/4±2/85 (116-68) و 66/11±76 (152-56) ساعت به دست آمد (05/0P>). گزارشات متعددی درباره فاصله زمانی خاتمه مصرف با پروژستـاژنها به همراه یـا بـدون استفـاده از PMSG تا زمان بـروز تخمکگـذاری در گـاومیش وجود دارد (2 و 20). بکارگیری PRID به مدت 10 روز به همراه تزریق PMSG (1000 واحد بینالمللی) و نیز تزریق پروستاگلاندین در روز هفتم باعث وقوع تخمکگذاری در فاصله 72 الی 96 ساعت پس از خاتمه دوره آزمایش در گاومیشهای شیری سیکلیک گردید (2). در بررسی اخیر، فاصله زمانی از خروج پرید تا پیک LH 3/12±7/54 ساعت و از زمان پیک LH تا تخمکگذاری 9/8±31 ساعت گزارش گردید (2). زمان وقوع تخمکگذاری پس از شروع فحلی در بررسی حاضر برای گروههای کنترل ونیز PMSG به ترتیب 52/1±32 و 02/3±32 ساعت گزارش گردید (05/0P>). طول مدت فحلی ایستا در گاومیشهای رودخانهای در حدود 8/0±2/14 ساعت و زمان وقوع تخمکگذاری در حدود 6/1±30 ساعت پس از فحلی ایستا گزارش شده است (16 و 26). در یک بررسی انجام گرفته توسط Warriach و همکاران (2007) زمان تخمکگذاری پس از خاتمه فحلی در گاومیشهای رودخانهای در طی فصول تابستان و زمستان به ترتیب 4/0±8/15 و 4/0±9/14 ساعت گزارش شده است (24)، که با احتساب متوسط طول مدت فحلی در طی فصول یاد شده (به ترتیب 10 و 14 ساعت) زمان به دست آمده از فاصله آغاز فحلی تا تخمکگذاری در بررسی اخیر با بررسی حاضر همخوانی دارد.
در بررسی حاضر تجویز PMSG (1000 واحد بینالمللی) تأثیری در تراکم بروز همزمانی فحلی در طول 12 ساعت نداشت (گروه کنترل: 7/72 درصد، گروه درمان: 8/77 درصد؛ 05/0P>) ولی زمان وقوع تراکم بروز علائم فحلی در طول 12 ساعت برای دو گروه آزمایشی یکسان نبود به طوری که بیشترین فراوانی فحلی در گروه کنترل در فاصله 60-48 ساعت و برای گروه PMSG در فاصله 36-24 ساعت پس از خروج نورجستومت محقق گردید (05/0P>). در یک بررسی در گاو معلوم شد که تزریق PMSG (500 واحد بینالمللی) در روز 6 از درمان 7 روزه با پرید میتواند در افزایش تراکم بروز علائم فحلی مؤثر باشد (19)، که این پدیده با اطلاعات بدست آمده در گاومیش در این بررسی حاضر همخوانی ندارد.
در بررسی Barile و همکاران (2001) بهترین زمان تلقیح مصنوعی در برنامه همزمانی فحلی با پرید به مدت 10 روز به همراه PMSG (1000 واحد بینالمللی) و پروستاگلاندین در روز هفتم از آغاز درمان در گاومیشهای شیری مدیترانه در ساعات 72 و 96 پس از خروج پرید پیشنهاد شده است (2). در مطالعه دیگر، بهترین زمان تلقیح مصنوعی در برنامه همزمانی فحلی با پرید به مدت 10 روز به همراه PMSG (1000 واحد بینالمللی) و پروستاگلاندین در زمان خروج پرید در گاومیشهای شیری مدیترانه در ساعات 60 و 84 پس از خروج پرید پیشنهاد شده است (14). در بررسی حاضر نرخ آبستنی متعاقب یکبار تلقیح مصنوعی به فاصله 12 ساعت پس از مشاهده فحلی برای گروه کنترل PMSG به ترتیب 5/54 درصد و 7/66 درصد محاسبه گردید (05/0p>). در یک بررسی انجام گرفته بر روی در تلیسههای گاومیش با تلاقی سیکلیک معلوم شد که نرخ آبستنی متعاقب تجویز 10 روزه نورجستومت کاشتنی و PMSG (500 واحد بینالمللی) به طور معنیداری افزایش نشان داد (گروه کنترل: 20 درصد، گروه PMSG : 70 درصد، 25). این یافته با سایر گزارشات موجود در تلیسههای آنستروس که استفاده از PMSG برای ایجاد فحلی باعث افزایش میزان باروری میگردد همخوانی دارد. ولی در مطالعه اخیر افزودن PMSG در گاومیشهای باتلاقی سیکلیک تاثیر معنیداری بر روی باروری نداشت (گروه کنترل 77/30 درصد، گروه PMSG 13/39 درصد، 25). در بررسی حاضر تعداد تلیسههای سیکلیک در هر دو گروه آزمایش یکسان بودند و از نظر آبستنی نیز با یکدیگر و با گاومیشهای تحت درمان تفاوتی نداشتند (05/0p>) اگر چه بدست آوردن نتایج قابل استناد نیازمند تعداد دام بیشتر میباشد. اگرچه تأثیر PMSG در افزایش نرخ دوقلوزایی در گاو گزارش شده است (23)، در بررسی حاضر به دنبال استفاده از PMSG افزایشی در میزان چند قلوزایی مشاهده نشد که با گزارشات قبلی مبتنی بر اینکه تجویز PMSG در خاتمه مصرف با پروژستاژنها در گاو (14) و گاومیش (18 و 20). تأثیری بر میزان قلوزایی ندارد، همخوانی دارد. لازم به ذکر است که میزان دو قلوزایی در گاومیش رودخانهای در حالت طبیعی بسیار کم (09/0درصد) گزارش گردیده است (24).
به طور خلاصه اطلاعات به دست آمده از این پژوهش نشان داد که در گاومیشهای رودخانهای افزدون PMSG در روز هفتم از برنامه 9 روزه مصرف با نورجستومت به همراه تزریق GnRH در روز کاشتن و نیز پروستاگلاندین در روز هفتم تأثیری در فراوانی وقوع فحلی و تخمکگذاری، تراکم بروز علائم فحلی و فاصله زمانی خاتمه درمان تا تخمکگذاری و میزان باروری ندارد. ولی PMSG میتواند در کاهش فاصله خاتمه درمان تا بروز علائم فحلی و در نتیجه جلو انداختن تراکم بروز علائم فحلی مؤثر باشد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مقاله از موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، زحمات و مساعدتهای ریاست محترم ایستگاه و همچنین از کلیه پرسنل محترم ایستگاه اصلاح نژاد و پرورش گاومیش صفیآباد دزفول که در انجام کار عملی این تحقیق از هیچ مساعدتی دریغ نورزیدند کمال قدردانی و سپاس را دارند.
1 استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه
2 استاد گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
3 عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور، کرج
4 کارشناس ارشد مرکز تحقیقات کشاورزی و امور دام، وزارت جهاد کشاورزی، اهواز